امروز نه چایم دارچین داشت، نه قهوه ام شکر،
نه اینکه نخواهم؛
حوصله اش را نداشتم.
یعنی می دانی؟...
امروز نبودم.
نه، امروز اصلاً نبودم؛
من که خیلی وقت است "نیستم".
امروز آفتاب بود،
اواخر زمستان بود، نزدیک بهار.
راحت بگویمت:
امروز تو باید می بودی.
همه روزها به کنار، تو امروز را عجیب به من و به چشمهای منتظرم "بدهکاری".
(؟)